چندین ستاره در حرم آن شب شهید شد
شب آنچنان گریست که چشمش سفید شد
با زخمهای تازه گل انداخت پیکرش
تسلیم شد قضا و قدر در برابرش
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است
بیعشق، حال و روز زمین و زمان بد است
گفتند از شراب تو میخانهها به هم
خُمها به وقت خوردن پیمانهها به هم