یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
آن روز، گدازۀ دلم را دیدم
خاکستر تازۀ دلم را دیدم
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید