مه و خورشید تابیدهست در دست
و صد دریا زلالی هست در دست
چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
محمّدا به که مانی؟ محمّدا به چه مانی؟
«جهان و هر چه در او هست صورتاند و تو جانی»
آسمان ابریست، آیا ماه پیدا میشود؟
ماه پنهان است، آیا گاه پیدا میشود؟
کسی مانند تو شبها به قبرستان نمیآید
بدون چتر، تنها، موقع باران نمیآید
چه کُند میگذرد لحظههای دور از تو
نمیکنند مگر لحظهها عبور از تو
عصمت بخشیده نام او دختر را
زینت بخشیده شأن او همسر را
معنای شکوهِ در قیام است حبیب
پا منبری چند امام است حبیب