او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
ای ولی عصر و امام زمان
ای سبب خلقت کون و مکان
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست