او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما