در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی