میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد