آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد