خونت سبب وحدت و آگاهی شد
این خون جریان ساخت، جهان راهی شد
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
علی زره که بپوشد، همینکه راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت