رنگ سیاه و سرخِ تو را دارند
اینروزها تمام خیابانها
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد؟
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد؟
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟