چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
امروز ایلام فردا شاید خراسان بلرزد
فرقی ندارد کجای خاک دلیران بلرزد
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين