این صورت سپید، به سرخی اگر رسید
کارم ز اشک با تو به خونِ جگر رسید
بگو چه بود اگر خواب یا خیال نبود؟!
که روح سرکش من در زمان حال نبود
اجل چون سایهای دور و برش بود
و شمشیر بلا روی سرش بود
هلا! در این کران فقط به حُر، امان نمیرسد
که در کنار او به هیچکس زیان نمیرسد
وقتی که با عشق و عطش یاد خدا کردی
احرام حج بستی و عزم کربلا کردی