میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
فیض بزم حق، همیشه حاضر و آماده نیست
ره به این محفل ندارد، هر که مست باده نیست
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
دیدم به خواب آن آشنا دارد میآید
دیدم كه بر دردم دوا، دارد میآید