آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
دلا غافل ز سبحانی، چه حاصل؟
مطیع نفس و شیطانی، چه حاصل؟
خدایا! داد از این دل، داد از این دل
که یکدم مو نگشتُم شاد از این دل
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند