سلام روح بلندِ گذشته از کم دنیا!
تو ای مسافر بدرود گفته با غم دنیا
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود