ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود