گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
و این گلوی تشنه را شهید نیزهها کنم
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود