دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
زمان چه بیهدف و ناگزیر در گذر است
زمان بدون شما یک دروغ معتبر است!
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود