دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود