زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
حق روز ازل کل نِعَم را به علی داد
بین حکما حُکمِ حَکَم را به علی داد
در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد
آثار بهار بیخزان پیدا شد
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم