چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
ای عشق! ای پدیدۀ صنع خدا! علی!
ای دست پرصلابت خیبرگشا! علی!
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست