جان داد که در امان ببیند ما را
خالی کند از یزیدیان دنیا را
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
در حجم قنوتها دعا تعطیل است
یاد از تو - غریب آشنا! - تعطیل است
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست