ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
یک روز شبیه ابرها گریانم
یک روز چنان شکوفهها خندانم
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتۀ ربَّ جلیل
گه احرام، روز عید قربان
سخن میگفت با خود کعبه، زینسان
هرکه با پاکدلان، صبح و مسایی دارد
دلش از پرتو اسرار، صفایی دارد
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
پیرمردی، مفلس و برگشتهبخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
ای که عمریست راه پیمایی
به سوی دیده هم ز دل راهیست
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد