آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
چه بود سهم زمین و زمان اگر تو نبودی
و سرنوشت تمام جهان؟ اگر تو نبودی
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم