من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
آسمان از ابر چشمان تو باران را نوشت
آدم آمد صفحهصفحه نام انسان را نوشت
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
از اشک هوای چشمها تر شده است
ابر آمده است و سایهگستر شده است
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
چشمت به پرندهها بهاری بخشید
شورِ دل تازهای، قراری بخشید