ماه محرم آمده باید دگر شوم
باید به خود بیایم و زیر و زبر شوم
دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
و این گلوی تشنه را شهید نیزهها کنم
حاجیان را گفت: آنجا کعبه عریان میشود
در طواف کعبه آنجا جسمتان جان میشود
ناگاه دیدم آن شب، در خواب کربلا را
نیهای خشکنای صحرای نینوا را
دل نیست اینکه دارم گنجینهٔ غم توست
بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست