بایست، کوه صلابت میان دورانها!
نترس، سرو رشید از خروش طوفانها!
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
در این سیلی پیامی آشکار است
که ما را باز با این قوم کار است
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم
خوشا سری که سرِ دار آبرومند است
به پای مرگ چنین سجدهای خوشایند است
این بار، بار حج خود را مختصر برداشت
آن قدر که گویا فقط بال سفر برداشت
آه ای بغض فروخورده كمی فریاد باش
حبس را بشكن، رها شو، پر بكش، آزاد باش
«با هر قدم سمت حرم لبیک یا زینب
در عشق سر میآورم لبیک یا زینب...»