دوباره سرخه تموم دفترم
داره خون از چشای قلم میاد
شکوه تاج ایمان بر سر ماست
شجاعت قطرهای از باور ماست
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
با بستن سربند تو آرام شدند
در جادۀ عشق، خوشسرانجام شدند
از زخم شناسنامه دارند هنوز
در مسجد خون اقامه دارند هنوز
هی چشم به فردای زمین میدوزی
افتاد سرت به پای این پیروزی