با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
فرو میخورد بغض در گلو را
عقب میزد پَرِ هر چه پتو را
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا كه از منا بنویسم