غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
زمان چه بیهدف و ناگزیر در گذر است
زمان بدون شما یک دروغ معتبر است!