هستی ندیده است به خود ماتم اینچنین
کی سایهای شد از سر عالم کم اینچنین؟
برای لحظۀ موعود بیقرار نبودم
چنانکه باید و شاید در انتظار نبودم
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا