گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امّید به فردای فلسطین داریم
چشمان جهان محو تماشایت بود
ایثار چکیدهای ز تقوایت بود
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است
بیعشق، حال و روز زمین و زمان بد است
گفتند از شراب تو میخانهها به هم
خُمها به وقت خوردن پیمانهها به هم
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس