این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
وقتی كه شكستهدل دعا میكردی
سجادۀ سبز شكر، وا میكردی
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما