هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟
شبیه نیست به غیر از خودش؛ علیست علی
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما