دلم پرواز میخواهد، رها در باد خواهم شد
چو طوفان بر سر هرچه قفس فریاد خواهم شد
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
صدا نزدیک میآید صدای پای پیغمبر
جوانی میرسد از راه با سیمای پیغمبر
وقتی عدو به روی تو شمشیر میکشد
از درد تو تمام تنم تیر میکشد