ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
به سوگ نخلهای بیسرت گیسو پریشانم
شبیه خانههای خستهات در خویش ویرانم
تشنهست شبیه ماهی بیدریا
یا آهوی پابسته میان صحرا
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
شاید که برای تعزیت میآید
تشییع تو را به تسلیت میآید
الشام...الشام...الشام... غربتشمار شهیدان
اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان