هرچند عیان است ولی وقت بیان است
عشق تو گرانقدرترین عشق جهان است
میرفت که با آب حیات آمده باشد
میخواست به احیای فرات آمده باشد
سقفی به غیر از آسمان بر سر نداری
تو سایه بر سر داشتی دیگر نداری
سلامٌ علی آل یاسین و طاها
سلامٌ علی آل خیر البرایا
دست در دستِ باد میریزد
به روی شانه گیسوان سپید
کی میرود آن بهار خونین از یاد
سروی که برافراشته بیرق در باد
اول دلتنگی است تازه شب آخری
چه کردی ای روضهخوان چه کردی ای منبری
شانههای زخمیاش را هیچكس باور نداشت
بار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت
این كیست از خورشید، مولا، ماهروتر
بیتابتر، عاشقتر، عبدالله روتر
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است