گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
در عشق دوست از سر جان نیز بگذریم
در یک نفَس ز هر دو جهان نیز بگذریم
ما دل برای دوست ز جان برگرفتهایم
چشم طمع ز هر دو جهان برگرفتهایم...
پیوستگان عشق تو از خود بریدهاند
الفت گرفته با تو و از خود رمیدهاند