گفتند به من که از سفر میآیی
من منتظرم، بگو اگر میآیی
کوچههامان پر از سیاهی بود
شهر را از عزا درآوردند
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش