آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
در عصر نقابهای رنگی
در دورۀ خندههای بیرنگ
پشت سر مسافر ما گریه میکند
شهری که بر رسول خدا گریه میکند
ما خواندهایم قصۀ مردان ایل را
نامآورانِ شیردلِ بیبدیل را
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم