قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
در پیکر مبارزه خون خدا حسین
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت