میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم
کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت