از فرّ مقدم شه دین، ختم اوصیا
آفاق، با بَها شد و ایّام، با صفا
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش