چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
هستی ندیده است به خود ماتم اینچنین
کی سایهای شد از سر عالم کم اینچنین؟
برای لحظۀ موعود بیقرار نبودم
چنانکه باید و شاید در انتظار نبودم
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار