کجاست زندهدلی، کاملی، مسیحدمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت