ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
پشیمانم که راه چاره بر روی شما بستم
سراپا حیرتم! از خویش میپرسم چرا بستم؟
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
دلم امشب گدای سامرّاست
از تو غیر از تو را نخواهم خواست
تا حضور تو، دلِ خسته مسافر شده است
توشه برداشته از گریه و زائر شده است
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
همپای خطر همسفر زینب بود
همراز نماز سحر زینب بود
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت