ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت