سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت