تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
نه لاله بوی خوش مستی از سبوی تو دارد،
هزار کاسه از این باغ رو به سوی تو دارد
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری