میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت